ارن یگر یک آنتاگونیست و شخصیت اصلی انیمه اتک آن تایتان Attack On Titan است که که نام فروشگاه ما از او گرفته شده . این شخصیت هم ویژگی های مثبت هم منفی داشته و بین اوتاکوها و انیمه بازها بسیار محبوب است.خالق اصلی ارن یگر Erenyeager و کل مانگا و انیمه ی حمله به تایتان، هاجیمه ایسایاما است. در ادامه ی این مقاله، یک مرور کلی بر داستان انیمه و زندگی شخصی ارن – از دیدگاه من- خواهیم داشت. باید بگوییم که این مقاله می تواند بخش های مختلفی از انیمه و مانگا را برای شما اسپویل نماید.
مشخصات فردی ارن یگر
ارن یئگر فرزند گریشا یگر و همسرش کارلا است. او از کودکی در میان دیوارهای ماریا و منطقه ی شیگانشینا زندگی کرد. این منطقه که به پارادایس هم میشناسیم، جدا از همه دنیا بوده و مردمانش از وجود سایر جهانیان بی اطلاع هستند. وقتی ارن 9 ساله بود، خانواده یکی از هم محله ای هایش به نام میکاسا آکرمن مورد حمله قرار گرفته و کشته شدند. اما ارن به موقع رسید و آن دزدها را کشت! همان زمان ها به میکاسا شال قرمزی هدیه داد که نشانه مراقبت و دوستی آنها بود. از آن پس میکاسا در خانواده یگر زندگی می کرد و آن ها به مانند دخترشان از او محافظت می کردند.
ارن یگر، میکاسا و آرمین آرلرت، از دوست های صمیمی یکدیگرند که از بچگی درباره بیرون دیوارها کنجکاو بودند. همه می دانستند که بیرون از دیوارها غول یا به اصطلاح تایتان های فراوانی زندگی می کنند. چرا که گروه شناسایی هر بار که بیرون از دیوارها می رفت، با تعداد زیادی کشته بر میگشت. یکی از هواداران این گروه شناسایی، ارن بود.
سال 845 میلادی ناگهان تایتان عظیم الجثه و تایتان زره پوش به این دیوارها رخنه کرده و حفره ای بزرگ در آن ایجاد کردند. ایجاد این حفره ها باعث شد تایتان های خالص که فاقد هرگونه فکر و درک از محیط هستند، وارد شهر شده و تعداد زیادی از مردم را بخورند. یکی از انسان هایی که در این حمله ی تایتان ها بلعیده شد، مادر ارن یگر بود. او و میکاسا این صحنه را دیدند و ارن قسم خورد که دنیا را از وجود تایتان ها پاک خواهد کرد.
این دو نفر به واسطه کمک یکی از دوستان که عضو ارتش بود از مهلکه نجات یافته و به جمع افراد باقیمانده پیوستند. ولی هنوز حفره دیوارها باز بودند و کسی توانایی پوشاندن آن ها را نداشت. پس غول های خالص و زشت و ترسناک همچنان وارد شهر می شدند. فقط جنگجویان شهر با استفاده از وسایل مانور سه بعدی می توانستند آن ها را بکشند.
میکاسا آکرمن
میکاسا پدر و مادری شرقی و آسیایی دارد که در مزرعه ای در جنوب دیوار ماریا زندگی می کنند. همانطور که گفته شد پدر و مادر او توسط راهزن و دزدان کشته می شوند تا آن ها بتوانند میکاسا را به فروش برسانند. ولی ارن وی را نجات می دهد و زمانی که خودش در حال خفه شدن است از میکاسا تقاضای کمک می کند. خوی دفاعی و مبارزه گر میکاسا از این زمان بیدار شده و او دزد را می کشد. همچنین در گروه آموزشی ارتش، او تبدیل به بهترین فرد کلاس می شود.
آرمین آرلرت
آرمین از دوستان صمیمی ارن یگر است که در اواسط داستان AOT، با خوردن برتولت تبدیل به تایتان عظیم الجثه می شود. این پسر از کودکی با خواندن کتاب های ممنوعه عاشق دنیای بیرون از دیوار می شود و این شوق را با میکاسا و ارن به اشتراک می گذارد. آرمین با روحیه لطیفی که دارد، بعد از تبدیل به تایتان و مجبور شدن به کشتار انسان های بی گناه، بسیار سرافکنده می شود.
لیوای آکرمن
مگر می شود درباره اتک آن تایتان حرفی بزنیم و اسم فرماندده لیوای را نیاوریم! محبوب ترین شخصیت این انیمه Levi معروف است. شخصیتی که به ظاهر بی اهمیت به همه چیز (جز تمیزی) است ولی ما می دانیم که از کودکی چه رنج هایی را متحمل شده. لیوای از مادری مریض بدنیا آمد و وقتی مادرش مُرد و خودش یک بچه ضعیف بود، دایی اون به نام کنی نجاتش داد. او در خیابان راه و رسم آموخت و بعد با پیوستن به ارتش و نیروهای لشکر پیشرو، تبدیل به یکی از قدرتمندترین قاتلان تایتان ها شد.
ورود به گروه شناسایی
ارن یگر در همان دوران، خواهان ورود به ارتش شد که بتواند با تایتان ها مبارزه کند. او با وجود استعداد پایین تر نسبت به بقیه در گروه آموزشی خود، نفر پنجم بود. از همراهان او در گروه می توان به آرمین، میکاسا، ساشا براوس، هیستوریا ریس، یمیر، راینر براون، برتولت هوور، آنی لئونهارت، جان کریستین و … اشاره نمود. بالاخره در یک عملیات در بخشی که تایتان ها بودند، ارن بخاطر نجات آرمین، توسط یک غول بلعیده و ناگهان خود تبدیل به یک تایتان هوشمند شد! ارن یگر با بلعیدن پدرش تایتان های حمله کننده و بنیان گذار را به ارث برده بود ولی این را به خاطر نمی آورد.
پس از اینکه اعضای ارتش فهمیدند ارن می تواند تبدیل به یک تایتان 13 متری شود ابتدا به اون بدبین شدند. اما با کنترل پیدا کردن ارن روی تایتان خودش و پوشاندن حفره هایی که تایتان ها ایجاد کرده بودند، او تبدیل به یکی از مهم ترین عوامل دفاع پارادایس شد. اون به همراه گروه آموزشی، فرمانده نیروهای لشکر پیشرو اروین اسمیث Erwin، فرمانده لیوای آکرمن Levi و هانجی زوئه به مقابله با تایتان ها پرداختند.
قابلیت های ارن یگر
در میان عملیات های مختلف و تجاوز کشورهای دیگر به پارادایس و فرستادن تایتان ها به دور دیوار، ارن یگر، با ضربه زدن به تایتانی که قاتل مادرش بود، متوجه شد می تواند غول های خالص را کنترل کند. چرا که تایتان خندانِ قاتل، دارای خون سلطنتی و زن سابق پدرش بوده! همچنین او و کل مردم داخل دیوار متوجه شدند که اصطلاحاً الدیایی و از نوادگان یمیر هستندو کل تایتان های خالص و هوشمند مردمان عادی هستند که به وسیله آمپول تزریقی کشور مارلی تبدیل به این غول ها شده اند.
ارن به مرور قابلیت های خود را افزایش داده و از یک شخصیت کاملاً مثبت که فقط قصد داشت شر تایتان ها را از سر مردم پارادایس کم کند، تبدیل به یک آنتاگونیست شد که برای حفظ دوستان و کشورش حاضر است مردم بی گناه را هم قربانی کند. ارن بصورت جاسوس وارد مارلی شد و با برادر خونی اش زیک یگر همدست شد. زیک (تایتان جانور) که فرمانده لیوای قسم خورد او را بکشد قصد داشت تا به همراه تایتان بنیانگذار برادرش تمامی الدیایی ها را عقیم سازد تا نسل هر انسانی که می تواند تبدیل به تایتان شود، از بین برود.
ارن توانست با بلعیدن تایتان زرهی هر قسمت از بدن خودش را که بخواهد در مقابل حملات مقابل مقاوم سازی کند. پس در کل او دارای سه تایتان است و ارن را نسبت به بقیه تایتان ها قدرتمندترین میسازد.
ورود به فروشگاه ارن شاپ
ارن واقعا خوب است یا بد؟
در نتیجه اینکه تشخیص مثبت یا منفی بودن شخصیت ارن یگر کاملاً برعهده بیننده ها قرار داده شده است. ولی ما که از بچگی همراهش هستیم، درد و رنج ها و آرزوی آزادی که در سر می پروراند را میدانیم. ارن یگر باید تصمیم های سختی را برای حفظ زندگی عشق خود (میکاسا) و دوستانش بگیرد هر چند که این تصمیم از نظر دیگران منطقی نباشد. او با از بین بردن میلیاردها انسان توانست برای جهانیان از خودش یک ویلن یا شرور بسازد و دوستان خودش را قهرمانان الدیایی جلوه دهد که دیگر مورد هجوم و سوء استفاده سایر دنیا قرار نمی گیرند.
نویسنده مقاله : لیدا حسینی